بدون عنوان
سلام بخشی از مکالمه مامان با سحاد سجاد : مامان من با تو قهرم دیگم پسرت نمیشم مامان : باشه پس برو خونه مادر پسرش شو سجاد : مگه این خونه رو تو ساختی ؟ مگه توصا حب این خونه ای ،؟ بابا جون این خونه رو با کارگراش ساحته ، مگه تو کار گری مامان : سجاد بعد از دیدن مسایقه مردان آهنین : بابا چرا نمی ری تو این مسابقه من بهت افتخار کنم بابا : آخه اینا غولند پسرم سجاد : تو هم غولی بابا ...
نویسنده :
مامان
23:19