سجادسجاد، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

نی نی کوچولو گل پسره

<no title>

1390/5/31 23:17
نویسنده : مامان
296 بازدید
اشتراک گذاری
پسرم مرا ببخش به اندازه همه اخمهایی که کردم به اندازه همه لبخند هایی که نزدم همه خشمی که تو هم دیدی .. به قد صدایی که بلند شد........ تو نیامدی که اینها را ببینی تو هرگز نیامدی تو دعوت شدی به دنیایی که قرار بودبرایت فقط لبخند و نوازش باشد بی هیچ اخم تلخی آه پسرم دل کوچک معصومت که فاصله خنده و گریه راکمتر از یک نفس میکند از خستگی چه میداند از تنهایی چه میداند از ترس از غم چه میداند ...قرار نبوده تو بدانی توببینی چیزهایی را  که در دنیایی بی معنای ناب تو که خالی از تمام نامها و مفاهیم ساخته ماست جایی ندارند...پسرم من قرار بود برایت یک مادر همیشه شاد باشم تا فقط بخندی قرار بود شیرین باشم چون تلخی با مذاق کودکانه تو سازگاری ندارد....قرار بود خسته نشوم تنهایی را تاب بیاورم ..فراموش کنم و از یاد ببرم که فراموش کرده ام...تا شیرین بمانم ...قول قرارهایم یادم رفت دست کم گاهی فراموش کردم ...من شایسته تو نبودم این روزها مدام به ذهنم میرسد و در ذهنم تکرار میشود  پسرم مادر خوبی ندارد ..تمام آرزوی من برای تو یک شادی بی دلیل و بی انتهاست بزرگ که شوی میفهی یک شادی بی دلیل و بی انتها یعنی چه... چیزه بزرگی است افسوس که احساس میکنم نمیتوانم آنقدر که باید به تو ببخشم چون خودم ندارم تمام انچه را که تو سزاواری تا دنیا دنیا داشته باشی ..آرامش ...شادی ......  مادرت راببخش ببخش که مادرت شد ..آرزو کن مادر بهتری باشد ...آرزوی کودکان به کائنات نزدیکتر است.....یادت باشد من حاضرم جانم رابرایت بدهم .واین یک لاف بیهوده نیست سرنوشت نانوشته تمام مادران است...واین شاید فرق مادری است که اخم میکند و غریبه ای که همیشه به رویت لبخند میزند این را گفتم تا بدانی تا چه اندازه در دنیای من عزیز  و مهم هستی....وبدانی چقدر قلبم فشرده شد تا تمام اینها را نوشتم ....بزرگ که شوی اینها را  بهتر میفهمی
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)