عکس هایی از من

سلام 

 ای ما مان تنبل آخه چرا وبلاگ منو نمی نویسی ؟؟؟  این روزها که یادت رفت حالت جامی یاد

حالا دوست های عزیز عکس ها ی تولد 1 سالگی منو ببینید

مامان دنبال بقیه عکس ها گی کرده و تو پست های بعدی بقیه رو میذاره

تولد یک سالگی

از سمت چپ به راست : دانیال - محمد حسین- منو و پرستو - زهرا محمد جواد و سحر

  اما جرفهای بامزه من :

منو دعوا نکنید آخه من یه مرد عاقلم

 به پرستو : عزیزم من به پات میشینم

البته هنوزم  بعضی از کلمات رو غلط می گم مثل   برو نزدل ( بزدل )

 کماد ( پماد )

 جدیدا مامان داره اتاقم رو خلوت میکنه آخه می خواد  اونو باروش مونته سوری بچینه

 الان یه طبقه از کمدم رو کتاب چیده آخه من یه مدت گیر داده بودم پس کتابخونه من کجاست مامان خیلی خوشش اومد و فعلا یه طبقه رو برام کتاب گذاشته تا بعد برام یه کتابخونه جدا بگیره خیلی هم به مامان اصرارمی کنم بریم کتابخونه  هرشب هم تا مامان دهنش از خوندن کف نکنه ولش نمی کنم وباید برام قصه بخونه

من عاشق کارای فنی ام دوستدارم پیچ و مهره هارو بازکنم و وصل کنم روز که خونه دایی مهدی رفته بودیم مهمونی به بقیه مهمونها گقتم بابای من تعمیر کاره    البته بابام معلمه ها ولی برای من تعمیر کار بودن خیلی مهمه

به زودی یه عالمه عکس میزارم